شدید دلتنگ دعوا های خواهرانه ام...
شدید دلتنگ مهربونیامونم...
خنده هامون...
دیوونه بازی هامون...
شدید دلتنگ آش و فسنجون خانم همسایه ام...
دلتنگ خاله بازی با دختر همسایه...
دلتنگ بیسکویت های بای و دلستر انارم هستم...
دلتنگ ویلای قدیمی و هزاران خاطره...
دلتنگ خونه ی مادربزرگمم دوست دارم که قربون صدقم بره دلم می خواد پدر بزرگم بهم بگه برو قرصای منو بیار...
دلتنگ موقعیم که ps4 نبود...گوشی نبود...
تمام خوشیمون دیدن کارتون باب اسفنجی و خوردن چیپس سرکه ایمون بود
مسابقمون این بود که کی می تونه ۱۰ بار پشت سر هم بگه دوغ گاز دار و گاز دوغ دار هرکی بدون اشتباه می گفت برنده بود...
دلم تنگه موقعیم که خونوادمون ۴ نفره بود...
خواهرم فقط ماله خودم بود...
خوده خودم...
دلم پاکی بچگی هامو می خواد...
دلم می خواد دایی بزرگه باز اسطوره ی زندگیم باشه نه بزرگترین ترس و نفرتم...
دلم برای دروازه بانی تنگ شده...
دلتنگ کنگفاندو ای هستم که من و پسر داییم اختراعش کردیم...
جنگ پتو بالشی و قایم شدنمون تو کمد تا مامان نفهمه ما پتو ها رو به هم ریختیم...
دلم واسه گفتن داداش محمد داداش محمد به پسر داییم تنگ شده
دلم واسه ی باربی بازی با دختر داییم تنگ شده
واسه اینکه من ناراحت نشم اون باربی موسیاه و می گرفت و من باربی مو طلایی رو
دلم می خواد خواهرم بازم موهامو شونه کنه
دوست دارم کتاباشو خط خطی کنم اول ناراحت شه بعد بوسم کنه و بگه دیگه این کارو نکن
دلم واسه جشن تولد تو دریام تنگ شده
دلم می خواد اسباب بازی های بچگیه خواهرم و بشکنم و اون فقط بخنده و بگه اشکال نداره...
دلم می خواد شبا از ترس کابوسی که دیدم گریه کنم و خواهرم اشکام و پاک کنه
دلم واسه پیراشکی و دعوای سرش تنگ شده
مالیدن خامه ی نون خامه ای به دماغ خواهرم و که نگو...
دوست دارم اون بازم دنبال بدوه و موهام و بکشه...
خدایا دلم واسه خیلی چیزا تنگ شده
از همه بیشتر دلم واسه زوج بودن تعداد افراد خانواده تنگ شده
۳ فرده
عددای فردو دوست ندارم
چون همیشه یکیشون تنها می مونه...
نظر من درباره ی وبلاگم......
برچسب : نویسنده : mariela بازدید : 220